ندا بعد از خودکشی نیما دچار سختی ها و مشکلات زیادی میشود غافل از این که نیما زنده میماند و …
صفحه ی اول رمان:
چه شب وحشتناکی …انگار همه چیزمرتب تکرار میشد … تکرار می شد .. متوجه نمیشدم کجام .. صد بار از خواب پریدم …صدای جیغای مامان .. فریادای بابا…ساعت ۱۱ …دوباره خوابیدم …گیج بودم .. ساعت ۱۱ … خدایا چی شده.. خوابم ، بیدارم…توان بلند شدن نداشتم .. دقیق تر شدم .. دوباره صدای مامان بود .. با ناله داشت نیما رو صدا می کرد .. نیما .. نیماااااااا .. نیماااااااااا .. نیما جااااان .. نیمااااااااا .. درو باز کن مامان .. نیمااااااااا .. عزیز مامان درو باز کن تا منو نکشتی .. نیما .. نیماااااااا ..
آره مامانبود .. نیما تو اتاقش بود از دیشب تا حالا .. ساعت دیواری اتاقو نگاه کردم دوباره ۱۱بود .. ۱۳ ساعت خوابیده بودم .. با بی حوصلگی از خواب پا شدم رفتم بیرون .. مامانو دیدم که دم اتاق نیما نشسته و با گریه داره التماس می کنه کهنیما درو باز کنه .. با ناراحتی گفتم چی شده مامان باز ؟
تا منو دید با عجله گفت ندا بیا تو بهش بگوو جواب منو که نمیده ..
ترگل دختر شاد و شیطونی ست که با ورود پسرعمه ش از خارج مسیر زندگیش تغییر می کنه..ارمین پسر عمه ی ترگل است که قبلا عاشق خواهر ترگل بوده ..ولی بعد ها می فهمه که احساسش از روی عشق نبوده و یک وابستگی سطحی بوده که خیلی زود هم از بین میره..در این بین ترگل یه کینه ی قدیمی از ارمین داره که سر همین موضوع از ارمین خوشش نمیاد .. هر دو مرتب با هم کل کل دارند..نفرت ترگل از ارمین ریشه در دوران کودکیش داره..ولی ایا این نفرت از بین میره؟…
داستان در مورد ۳دختر و ۳ پسر دانشجوئه،دخترا که از تهران به شهر شیراز اومدن خوابگاه پیدا نکردن و به پسرا هم خونه مجردی کرایه نمیدن( شرط صاحب خونه که مردی مذهبی است متاهل بودن اونهاست)!این ۶ نفر توی یه کافی شاپ باهم آشنا میشن و…
خلاصه:داستان در مورده دختر ساده ی شهرستانی که وقتی وارد دانشگاه می شه زود دل می ده و ازدواج می کنه،اما چند سال بعد به خاطر اشتباهات ساده ،زندگیش از بین می ره و مجبور میشه زندگی تازه رو شروع کنه…به خاطر افسردگی که می گیره چند برگ از خاطراتش و مرور می کنه…اما با شاغل شدن تو یه کلینیک خصوصی و اشنا شدن با ادمهای خاص با دنیایه جدید آشنا می شه و درگیری های عاطفی جدید
دانلود رمان بورسیه برای جاوا،اندروید،ایفون،pdf،تبلت،ایپد
نوشته سامه.ر کاربر انجمن نودهشتیا
لینک های جاوا درست شد .
معنی اسامی پارلا:ریشه اسم ترکی-شفاف و درخشان تیلاو:ریشه اسم ترکی-امیر؛پادشاه
خلاصه : بورسیه داستان زندگی دختری به اسم پارلاست که زندگی عادی داره و دو ترم از دانشگاهش مونده.ولی یک اطلاعیه روی برد اعلانات دانشگاه زندگی عادی پارلا رو به هم میزنه و اون اطلاعیه درباره یه بورسیه برای رفتن به پاریسه…
مقدمه : او میخواهد راهی شهری دور شود… اسمش را میگذارد “شهر آرزوها”. اسمش را میگذارد شهر رسیدن به پاسخ سوال های سالهای دور و درازش اسمش را میگذارد رسیدن به خوشبختی اما آیا برای خوشبخت بودن باید همیشه رفت؟ آیا خوشبختی در شهر دیگریست؟ برای هر رسیدنی باید راهی شد؟ او هم نمی داند… و بورسیه تنها راه باقیمانده برای رسیدن به جواب سوال های ذهنش است…
زندگی خصوصی یه داستان تازه است از زندگی یه آدم و یه مرد خانواده … با همه ی بالا و پائین شدن ها و کم و کاستی ها، یه مرد که گاهی مرد خانواده است و یه پدر و گاهی اوقات درگیر زندگی خصوصی خودش میشه …