دانلود رمان زهر تاوان

آمار مطالب

کل مطالب : 494
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 37
باردید دیروز : 6
بازدید هفته : 1097
بازدید ماه : 6732
بازدید سال : 34014
بازدید کلی : 468555

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بلاگ و آدرس iloveyouiran.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : دانلود فیلم و سریال آهنگ با لینک مستقیم
تاریخ : 3 تير 1395
نظرات
نوشته: pegah

رمان زهر تاوان

خلاصه:

عصیانگری که آمده تا قصاص کند. تا به جبران آتشی که بر جانش افتاده زندگی دیگران را بسوزاند و بخشکاند. آمده تا با افسونگری جام زهر را در کام دشمنانش بریزد…..

 


صفحه ی اول رمان:

به تصویر خودم در آینه خیره می شوم. موهای مواج هایلایت شده ام را که یک طرف صورتم ریخته کنار می زنم.این طوری …
به تصویر خودم در آینه خیره می شوم. موهای مواج هایلایت شده ام را که یک طرف صورتم ریخته کنار می زنم.این طوری گردی صورتم بهتر مشخص می شود.. با دست رژگونه ام را کمی پخش می کنم تا تنها هاله ای از آن باقی بماند.آنقدر گونه ام برجسته هست که با همین رنگ محو هم خودنمایی کند. رژ مسی براقم را کمی غلیظ تر می کنم تا کوچکی دهان و برجستگی ملایم لبهایم بیشتر به چشم بیایند. سایه مسی رنگ پشت چشمانم را با نوک انگشتانم کمرنگ تر می کنم تا رنگ قهوه ای چشمان مخمورم جلوه بیشتری داشته باشد.دستی به ابروهای پهن ولی کوتاهم که کمی روشن تر از قهوه ای چشمانم رنگ شده اند می کشم و مرتبشان می کنم.چند تار از موهای حلقه شده ام را روی پیشانی بلند و صافم رها می کنم.گوشواره های بدلم را که بلندیش تا نیمه پایینی گردنم می رسد در گوشم می اندازم. یقه لباسم که روی شانه هایم افتاده را پایین تر می دهم تا سفیدی پوست و برجستگی سینه هایم به خوبی نمایان شوند. لبانم را آرم به هم می مالم، شیشه عطر دیورم را روی سر وسینه ام خالی می کنم و درست مثل یک پرنسس از اتاق خارج می شوم. آرام و با طمانینه همراه با لبخندی که از صبح روی لبم جا خوش کرده، خرامان خرامان به سمت پله ها می روم… من دکتر جلوه کاویانی خوب بلدم چطور راه بروم که نگاه ها روی گودی کمر و برجستگی باسنم قفل شوند. چطور حرف بزنم که مخاطبم محو رقص لبهایم شود. چطور بخندم که سفیدی دندانهایم سرخی لبانم را نمایان تر کند چطور دستم را در هوا تکان دهم که گردی و سفیدی بازوانم چشمها را نوازش کند… من خوب بلدم چطور بنشینم، بلند شوم،برقصم، نگاه کنم، لباس بپوشم چون سالها بر روی تک تک رفتار اعضای بدنم کار کرده ام تا به راحتی…. مجنون کنم…. محکوم کنم….
قصاص کنم…..

راهنمای دانلود رمان ها


دانلود(پی دی اف)

 

دانلود(اندروید)

 

دانلود(epub)


دانلود رمان,رمان عاشقانه]]>

تعداد بازدید از این مطلب: 1342
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








دانلود فیلم و سریال آهنگ با لینک مستقیم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود